اضافه وزنتو بذار رو میز




اضافه وزنتو بذار رو میز

وقتی خیلی چاق بودم وظیفه خودم می دانستم که همه غذاهای اطرافم را بخورم. گویا قرارداد داشتم که اجازه ندهم هیچ خوراکی در خانه بماند.گویا وظیفه داشتم اجازه فاسد شدن را به هیچ غذایی ندهم.

واقعا غذایی در خانه نمی ماند که بخواهد خراب شود به جز سبزیجات که آن در اغلب مواقع با مقدار زیادی سُس سالاد چرب بلعیده می شد.بعد از سالها رژیم گرفتن و رها کردنِ رژیم غذایی فهمیده بودم که شُغل اصلی من در زندگی خوردن است! خوردن و کنترل کردن خوردنم . خوردن و عذاب وجدان از اینکه چه می خورم. خوردن و احساس راحتی خیلی موقت و احساس ناراحتی و رنج طولانی.

تا اینکه یک روز یک ضرب المثل فوق العاده شنیدم. ضرب المثلی که برای افراد چاق مصداق داشت. چیزی که به شکل فوق العاده به من کمک کرد هر وقت می خواهم بخورم، با یادآوری این ضرب المثل فوق العاده به خودم آرامش دهم که هدفم چیست و برای رسیدن به چه آرزویی قدم بر می دارم.

اما آن ضرب المثل زیبا و کوتاه چه بود؟

“اضافه وزنت را روی میز بگذار و بلند شو!”

یک ضرب المثل که کانادایی است. یک تمثیل زیبا از ارتباط ما که چاق شده ایم با غذایی که از روی میز بلند می کنیم و بر دهان می گذاریم. غذایی که هر لحظه وقتی می خوریم احساس آرامش ثانیه ای و احساس زجر و رنج چند ساله برایم داشت حالا تبدیل شده بود به کالایی که برای رفع نیازی لذت بخش از آن استفاده می کردم.

کالا!؟ آری. وسیله ای که کمک می کرد بتوانم گرم شوم و در طول روز کارهایی که باید به پایان برسانم را انجام دهم. غذا لذت بخش است اما وقتی این را فهمیدم که توانستم نیازهایم را با آن رفع کنم.

وقتی بدون در نظر گرفتن نیازمندی بدن مان و به دلیل طعم و مزه آنچه که هست می خوریم، دیگر غذا، غذا بودنش را از دست می دهد. این یعنی چیزی که لذت کوتاه مدتی برای ما به همراه دارد. وقتی چاق بودم و بدون کنترل بر ذهنم غذا می خوردم هیچوقت از خوردن لذت نمی بردم بلکه با خوردن خودم را آزار می دادم!

کنترل بر ذهن؟ چطوری آخه؟

خیلی از مردم هنوز طرز فکری قرون وسطایی دارند! اغلب افراد فکر می کنند که خوردن را می توانند به تنهایی با فکر کنترل کنند. یا فکر می کنند که دستور خوردن را مغز می دهد. برای در امان ماندن از این طرز فکر اشتباه ۲ انتخاب بزرگ دارید. انتخاب اول این است که بروید و سالها مطالعه، تحقیق کنید یا تجربه کسب کنید و انتخاب دوم این است که از تجربه و مشاوره کسی که همه مراحل را گذرانده است استفاده کنید و راه چند ساله را طی مدتی کوتاه با دریافت بهترین و صحیح ترین نکات بگذرانید. این کاری است که حین طراحی دوره جزیره کاهش وزن انجام دادم.

وقتی این قدرت را پیدا کردم که اضافه وزنم را روی میز بگذارم دیگر آن سینایی نبودم که درگیری فکری با خوردن داشته باشم. دیگر کسی نبودم که هر چیزی در ظرف غذایم بگذارم و بخورم. دیگر بی توجه به خوردنم نبودم. حالا وقتی با توجه کردن به خوردنم می خورم لذت بیشتری می برم. چیزی را برای خودم ممنوع نمی دانم زیرا وقتی می توان هر چیز سالم و مقوی و خوشمزه ای خورد و لاغر شد، چرا باید سختی کشید؟ چرا باید گرسنگی کشید؟ چرا باید غذاها را حذف کرد؟

فکر می کنم دو سال پیش بود که یکی از مراجعینم تمایل وحشتناکی به خوردن همبرگر داشت.خانمی ۳۷ ساله که همبرگر را به شکل وسواسی دوست داشت.حاضر بود هیچ غذایی نخورد اما همبرگر بخورد و همبرگر بخورد و به همبرگر خوردن ادامه دهد!

وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم خوردن او معمولا در طول روز بی عیب و نقص است.او نه اهل شیرینی جات بود و نه چربی زیادی می خورد. جالب بود که تحرک مناسبی هم داشت.وقتی صحبت می کردیم درک کردم که علاقه فوق العاده به همبرگر و طعم آن از دیدگاههای غلط زیادی که در ذهنش شبیه به باوری اشتباه شده است نشات می گرفت.

سرچشمه کارهایی که می خواهیم بکنیم از دیدگاه های کهنه در گذشته و باورهایی است که به شکل جدید در ما ساخته می شود. این باورهای قدیمی و اغلب اشتباه با شکستن اسطوره های قدیمی در ذهن ما ساخته می شوند.

پس از همین حالا تصمیم بگیرید برای اینکه اضافه وزن تان را در ظرف غذای تان روی میز بگذارید و باورهای ریشه ای تان را ترمیم کنید تا همیشه لاغر شوید به جزیره کاهش وزن بپیوندید.

از اول آذر ۱۴۰۰ بیش از ۲۵ %  افزایش قیمت در دوره کاهش وزن داریم!

جزیره

این مطلب را بخوانید :  رژیم غذایی یویو چیست و با بدن تان چه می کند؟

بدون نظر

دیدگاه خود را به ما بگویید.

مقالات

در شبکه های اجتماعی با ما باشید

در تلگرام و اینستاگرام رادیو لاغری را جستجو کنید

ثبت نام دوره آموزشی

ایمیل تان را اینجا وارد کنید.

به کانال تلگرام ما بپیوندید

advertisement
JoomShaper